هر فصل تجاوزت تجدید باد !

ساخت وبلاگ
   بعد از حدود سه هفته بارندگی که خورشید خانم با چشم و ابروانی وسمه کشیده پیدا شد، برای بیرون کشیدن چکمه و پوتین های مناسب فصل، سری به انباری زدم. آنچه عایدم شد تعدادی کفش کپک زده ی نیاز به شستشو بود و واکسی پرملات تا شاید رنگ و روی از دست رفته شان برگردد.    در گوشه ای دیگر کیف کهنه ی فراموش شده ای که تعداد زیادی دفتر و سالنامه ی سال های دور درونش بود و خوشبختانه از گزند باران دور مانده بود.   از گوشه ی چشم نگاهش می کنم. می دانم که منتظر است.تکیه داده به شوفاژ تا شاید نمی از تنش گرفته شود. به سراغش می روم. همه محتویاتش را بیرون می ریزم و سعی می کنم بر اساس تاریخ مرتب شان کنم. قدیمی ترین سالنامه برای بیست و پنج سال پیش است. آغاز دهه ی هفتاد. به آرامی بازش می کنم. صفحه ی مشخصات دارنده سالنامه پرتابم می کند به فضا و مکانی دور دست.  بیش از دوهزار کیلومتر و در جنوب شرقی این دیار و فاصله زمانی یک ربع قرن پیش. سعی می کنم آرام صفحات را ورق بزنم تا شیرازه اش از هم نپاشد. نگاهی به لحظه ی تحویل سال می اندازم : « ساعت شش و سی و دو دقیقه و چهار ثانیه ی روز پنجشنبه اول فروردین » . من همیشه عاشق ا هر فصل تجاوزت تجدید باد !...
ما را در سایت هر فصل تجاوزت تجدید باد ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eablomofa بازدید : 151 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 7:44

در شبی از شب ها و شاید یک شب پاییزیِ خیس   سرخوشانه از گور برخاستم تا سری به خانه بزنم. در حین عبور از کوچه پس کوچه های شهر به ناگاه حس کردم مثل فردی گناه آمرزیده سبکبالم. غافل از اینکه در لحظات آخرین حیاتم نیمی از اندامم را بذل و بخشش ام از من دور کرده است. فرصت اینکه چه دارم و ندارم نبود! سرخوشی جای خود را به حسی غریب داده بود باید خودم را به خانه می رساندم. وقتی در عادتی نامعمول یکراست از پنجره طبقه ی ششم وارد خانه شدم همچون خودم بسیاری از اشیاء در خانه نظم و ترتیب شان عوض شده بود به غیر از کتابخانه ام با کتاب هایی دست نخورده . کمی آن سوتر در اتاق خواب هر فصل تجاوزت تجدید باد !...
ما را در سایت هر فصل تجاوزت تجدید باد ! دنبال می کنید

برچسب : خواب آشفته ی نفت, نویسنده : eablomofa بازدید : 137 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 6:54

    امشب وقتی از محل کار برمی گشتم عجیب هوس تماشای ویترین مغازه ها را داشتم و به این فکر می کردم که گاهی خرید کردن چقدر می تواند حال آدم را خوب کند. چه می دانم ؟! خرید یک پاکت صد گرمیِ قهوه، چند کافی میکس و شاید حتی دو عدد خودکار آبی رنگ با نوک هفت دهم، یکی برای خودم و دیگری برای آقای " پسر" ... وسوسه ی خرید دست از سرم برنمی داشت. وقتی به خودم آمدم دو تا خودکار و چند خُرد و ریز در دستم بود ودر حال پرداخت وجه به آقای فروشنده بودم ... هر فصل تجاوزت تجدید باد !...
ما را در سایت هر فصل تجاوزت تجدید باد ! دنبال می کنید

برچسب : پا به پای کودکی هایم بیا,پا به پای آفتاب,پا به پای تو,پا به پای من بیا,پا به پای سرو,پا به پای کودکی,پا به پای باران,پا به پای هم,پا به پایم که نیامدی,پا به پای تو میام, نویسنده : eablomofa بازدید : 138 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 6:54

   ساعتی به طلوع آفتاب مانده . از صدای باد و باران بیدار شده ام. ابتدا خواستم بی اهمیت از کنار موضوع بگذرم اما شدت بادی که می وزید و بارانی که به شیشه ها می خورد خواب را از چشمانم پراند. به سمت بالکن رفتم. با باز کردن در کشویی باد و باران به صورتم زد. از شدت باران کوچه به سختی پیدا بود. قسمتی از برق شهر قطع شد. سریع لباس ها و مواد غذایی گوشه و کنار بالکن را کشیدم داخل اتاق. در همین حین یادم افتاد چند روز پیش آب باران از پنجره ی شمالی داخل نشت کرده و فرش هال را خیس کرده بود. با دو تا از حوله های حمام رفتم به آن طرف . آب راه افتاده بود. به سرعت شروع کردم به خشک کردن. هر فصل تجاوزت تجدید باد !...
ما را در سایت هر فصل تجاوزت تجدید باد ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eablomofa بازدید : 148 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 6:54

  با دیدن این تصاویر خاطرات زیادی چون برق و باد از ذهنم گذشت. خاطراتی که باید یک دهه پنجاهی باشی و شاید دهه ی شصتی که بتوانی عمق آن را حس کنی . این عکس، تصویری از دبستانی است که شش سال از دوران کودکی ام در آن جا گذشت. دوران ابتدای انقلاب و سال های طولانی جنگ . دوران نبودها و کمبودها. کلاس های نمور و سرد. یاد معلم هایی که انگار هیچگاه نتوانستند ما را به راه راست هدایت کنند و چه می دانم شاید ما نخواستیم و نشد ؟! و ...   دبستانی که دیگر بوی کتاب های نو ، بوی بچه ها و ماه مهر را باد خود ندارد . دبستانی که فقط در یاد من زنده است و با من و در سینه ی من یادش با همه ی آموزگ هر فصل تجاوزت تجدید باد !...
ما را در سایت هر فصل تجاوزت تجدید باد ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eablomofa بازدید : 130 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 6:54

  این روزها پی در پی  می شنوم : « عزاداری هاتون مورد قبول درگاه حق ! »   از خودم می پرسم : « آیا شادی هامون هم مورد قبول درگاه حق قرار می گیره ؟! اصلن شادی در آن سوی کائنات جایگاهی داره ؟ از این به بعد تو عروسی و جشن تولد کسی می تونیم بگیم شادی هاتون مورد قبول حق ؟! می شه امیدوار بود که روزی ما هم در میان ملل شاد جایگاهی داشته باشیم ؟! آیا رقص و سماع و دست افشانی و چرخ زدن های مکرر هم می تونه در سبد خانوار ما قرار بگیره ؟!! زهی خیال ....   خدایا شادی های ناب به ما ارزانی دار و لبخندت را از ما مگیر! هر فصل تجاوزت تجدید باد !...
ما را در سایت هر فصل تجاوزت تجدید باد ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eablomofa بازدید : 126 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 6:54

  شب قبل از شهادت بود. تاسوعای حسینی . دور تا دور میدان که چشم می گرداندی همه ی کاسب ها کرکره ی مغازه شان بالا بود و دود و دم جگرکی ها پیاده رو را برداشته بود. به غیر از یوریک که ساندویچی اش بسته بود ...

هر فصل تجاوزت تجدید باد !...
ما را در سایت هر فصل تجاوزت تجدید باد ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eablomofa بازدید : 123 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 6:54

  چه خوشبختی از این بالاتر

که نیمی از شاخه های پربار خرمالوی همسایه ی غربی

و حتی کمی بیشتر از آن،

درخت لیموی پر میوه ی همسایه ی شرقی به حریم خانه ات تجاوز کرده باشد !

هر فصل تجاوزت تجدید باد !...
ما را در سایت هر فصل تجاوزت تجدید باد ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eablomofa بازدید : 148 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 6:54

کاش می دانست ! ای کاش ! نمی دانم اصلن تاب می آورد که بشنود ؟ تن و روانی فولادین می طلبید که بایستد و گوش دهد فقط گوش دهد نه کم نه بیش. کاش ارغوان می دانست در این هزار و اندی سال که بر من گذشته است راه را چگونه رفته ام بی هیچ راه همواری در پیش و روزنه هایی که در تاریکی و یاس هیچگاه خودی نشان ندادند. کاش می دانست ! کاش دلیل فرسودگی ام را می دانست کاش لااقل او زنگار از وجود خسته برمی داشت و روان خسته و رنجورم را با ندانم ها نمی آزرد ! هر فصل تجاوزت تجدید باد !...
ما را در سایت هر فصل تجاوزت تجدید باد ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eablomofa بازدید : 134 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 6:54